داستان کوتاه انگلیسی با فایل صوتی برای کودکان به همراه ترجمه فارسی را در این پست سایت اسباب بازی جو برای شما منتشر کردیم که می توانید از آن استفاده کنید. داستان های کوتاه یکی از بهترین روش های یادگیری و تقویت زبان برای کودکان می باشد.

Once upon a time, in a small village, there was a boy named Jack. He loved to play with his friends and explore the woods near his house. One day, while playing in the woods, he stumbled upon a small tree with a beautiful flower

Curious about the flower, Jack asked his grandma about it. She told him that it was a magic flower that granted wishes. Excited at the possibility of making a wish, Jack plucked the flower and made a wish for a big bag of candies

To his surprise, a bag of candies appeared before him! Overwhelmed with joy, Jack ran home to share the candies with his friends. When his friends heard what happened, they wanted to make wishes too

پست مرتبط: 4 کتاب داستان برای کودکان به زبان انگلیسی و فارسی

So, Jack took them to the magic flower and one by one, they made their wishes. But as they started making more and more wishes, they became greedy and selfish. They stopped sharing and began fighting over the candies

Seeing his friends behaving badly, Jack realized that their greed had taken away the joy of their wishes. So, he gathered all the candies and returned them to the magic flower, thanking it for granting their wishes

From that day on, Jack and his friends played together happily and learned to cherish what they had instead of always wanting more. And the magic flower kept blooming, waiting for anyone who came across it with a pure heart and a true desire

فایل صوتی داستان کوتاه انگلیسی برای کودکان

ترجمه داستان کوتاه انگلیسی با فایل صوتی برای کودکان :

روزی روزگاری در دهکده ای کوچک پسری به نام جک بود. او عاشق بازی با دوستانش و کشف جنگل های نزدیک خانه اش بود. یک روز هنگام بازی در جنگل به درخت کوچکی برخورد کرد که گل زیبایی داشت.

جک کنجکاو در مورد گل، از مادربزرگش در مورد آن سوال کرد. مادربزرگش به او گفت که این یک گل جادویی است که آرزوها را برآورده می کند. جک که از امکان آرزو کردن هیجان زده بود، گل را چید و آرزوی یک کیسه بزرگ آب نبات کرد.

در کمال تعجب یک کیسه آب نبات جلوی او ظاهر شد! جک غرق در شادی به خانه دوید تا آب نبات ها را با دوستانش تقسیم کند. وقتی دوستانش شنیدند که چه اتفاقی افتاده است، آنها هم خواستند آرزو کنند.

بنابراین، جک آنها را به گل جادو برد و آنها یکی یکی آرزوهای خود را برآوردند. اما با شروع به آرزوهای بیشتر و بیشتر، حریص و خودخواه شدند. آنها اشتراک گذاری را متوقف کردند و شروع به دعوا بر سر آب نبات ها کردند.

جک با دیدن رفتار بد دوستانش متوجه شد که طمع آنها شادی آرزوهایشان را گرفته است. بنابراین، او تمام آب نبات ها را جمع کرد و آنها را به گل جادو برگرداند و از آن برای برآورده کردن خواسته های آنها تشکر کرد.

از آن روز به بعد، جک و دوستانش با خوشحالی با هم بازی کردند و یاد گرفتند که به جای اینکه همیشه چیزهای بیشتری بخواهند، چیزهایی را که دارند گرامی بدارند. و گل جادویی به شکوفایی ادامه داد و منتظر کسی بود که با قلبی پاک و آرزوی واقعی به آن برخورد کند.